کد مطلب:106435 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

خطبه 050-در بیان فتنه











[صفحه 285]

از خطبه های آن حضرت است مرتاد: جستجوگر طلب كنند ضغث: مشتی خاشاك همواره منشا فتنه و فساد، پیروی از خواهشهای نفسانی و دستوراتی است كه بر خلاف شریعت ابداع شده تا با كتاب خدا مخالفت شود. در این مخالفت گروهی از گروهی دیگر، كه همان دستورات ابداعی و نوآوری در دین بود، پیروی كردند. چون احكام خدا، با دستورات گمراه كننده ابداعی آمیخته شود تشخیص حق از باطل دشوار می شود. آری اگر باطل از آمیختگی با حق، جدا می شد، پوشیده نمی ماند، و اگر حق از لباس مشكوك باطل درمی آمد، زبان بدگویان از عیبجویی باز می ایستاد، دلیل پوشیده ماندن حق این است كه مشتی از باطل را گرفته با مشتی از حق در آمیخته اند، بدین هنگام شیطان بر دوستانش مسلط شده آنان را فریب می دهد. اما كسانی كه از جانب خدا بر ایشان خوبی و نیكی پیش بینی شده است، فریب شیطان را نخورده، آمیختگی حق با باطل موجب گمراهی آنان نگشته، و رستگار می شوند آغاز آشوب و براه افتادن فتنه ای كه منجر به خرابی جهان و فساد و تباهی آن شود، پیروی از هوای نفس و اندیشه های باطل، و دستوراتی است كه جدای از فرامین و دستورات حق ابداع شود. با این كه غرض از بعثت پیامبران و آوردن شریعت، نظام ب

خشیدن به زندگی مردم در امور دنیا و آخرتشان بوده است. بنابراین هر اندیشه ابداعی، و یا هر نوع پیروی از خواست نفسانی كه از محدوده كتاب خدا و سنت پیامبر (ص) بیرون باشد، موجب بروز آشوب و از هم گسیختگی نظام موجود جهان می شود. مانند خواسته های ستمگران تاریخ و خود رایی خوارج نهروان كه موجب فساد و تباهی شده است. عبارت زیبای حضرت كه اگر باطل از آمیختگی باحق رهایی می یافت، حق طلب، گمراه نمی شد، اشاره به اسباب و علل، همین اندیشه های فاسد دارد، مقدمات ادله ای كه تباهكاران برای صحت ادعا و اندیشه های فاسد خود می آورند، بر پایه آمیختگی حق با باطل است، امام (ع) در آمیختن حق و باطل را به صورت دو قضیه شرطیه متصله، دلیل مغلطه بدكاران، و فریب خوردن ساده- لوحان دانسته اند. اما دو قضیه شرطیه عبارتند از 1- قضیه شرطیه اول این كلام امام (ع) است: فلو ان الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین اگر باطل از آمیختگی حق رهایی می یافت، باطل بر جستجوگر پوشیده نمی ماند. رابطه میان آمیختگی و پوشیده ماندن حق، یا باطل كاملا روشن است، چه اگر زمینه شبهه بطور كلی منتفی بود، حقیقت طلب با كمترین سعی و كوشش فساد آن را تشخیص می داد و بطلان آن بر و

ی پوشیده نمی ماند. حال چون تشخیص باطل بر جستجوگر پوشیده مانده معلوم می شود كه باطل از آمیختگی با حق بر كنار نبوده است و همین آمیختگی موجب اشتباه و پیروی از باطل شده است. در این قضیه شرطیه از استثنا كردن نقیض جزاء مخفی ماندن باطل نتیجه آمیخته بودن حق با، باطل را گرفته است و به تعبیر دیگر رها نبودن باطل از آمیختگی با حق را نتیجه گرفته است. نتیجه بدین دلیل سالبه آمده است كه یكی از دو مقدمه سالبه بوده و همواره نتیجه تابع پست ترین مقدمه می باشد. 2- قضیه شرطیه دوم: این سخن حضرت است: و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین و اگر حق از پوشش باطل آزاد می شد زبان بدگویان از عیبجویی باز می ایستاد. رابطه میان بدگویی و درلباس باطل بودن حق، كاملا واضح است. مقدماتی كه اهل باطل در اقامه دلیل می آورند، اگر تمام آنها حق باشد، و به ترتیب صحیحی آورده شده باشد، نتیجه آن حق خواهد بود، و زبانشان از لجاجت و مخالفت باز می ایستد. ولی چون مقدمات آمیخته است نتیجه آن می شود كه حضرت فرموده اند. امام (ع) قیاس اول و دوم را به صورت قیاس ضمیر آورده و كبری را از احكام حذف كرده، نتیجه یا آنچه كه در معنای نتیجه بوده است ذكر فرمو

ده اند: و بدین تعبیر كه از حق مشتی را گرفته و از باطل مشتی را و درهم آمیخته اند، لازمه این كار بوجود آمدن اندیشه های باطل شده است. واژه ضغث به صورت استعاره بكار رفته، مقصود این است كه اندیشه های باطل، و خواسته های اختراعی به دلیل آمیخته بودن حق و باطل بضرورت تحقق می یابد. بدین هنگام شیطان بر یاران خویش تسلط می یابد. بدین سان كه ابلیس، پیروی هوای نفس و دستورالعملهای بیرون از كتاب خدا را، در چشمهانشان زیبا می نماید، و آنها بدلیل گمراهی و پیروی از امور شبهه ناك، حق را از باطل تشخیص نمی دهند. بر خلاف كسانی كه نیكوكاری از جانب خدا برایشان از قبل مقرر شده است. اینان رستگار شده نجات می یابند. یعنی افرادی كه لطف خداوند در تاریكی امور شبهه ناك دستشان را گرفته و آنها را در جهت تشخیص حق از باطل بروشنی هدایت رهنمون شده است. این گروه از آتش جهنم بدور خواهند بود.


صفحه 285.